​مقاله تحلیلی اعلامیه استقلال رژیم صهیونیستی (۱۹۴۸)
آغاز حکمرانی، مشروعیت صهیونیستی و پیامدهای منطقه‌ای


​​مقاله تحلیلی اعلامیه استقلال رژیم صهیونیستی (۱۹۴۸)
آغاز حکمرانی، مشروعیت صهیونیستی و پیامدهای منطقه‌ای


  مقدمه: از سایهٔ امپراتوری تا زایش یک دولت جدید   

در بهار سال ۱۹۴۸، هنگامی که امپراتوری بریتانیا در حال واگذاری واپسین قلمروهای خود در خاورمیانه بود، جهان شاهد یکی از سرنوشت‌سازترین لحظات قرن بیستم شد؛ لحظه‌ای که دیوید بن‌گوریون در تل‌آویو، در برابر چشمان خبرنگاران و نمایندگان یهودی، اعلام کرد: «ایالت اسرائیل، اینک موجود است.»

اما این جمله کوتاه حاصل دهه‌ها سیاست‌گذاری استعماری، مهندسی ژئوپلیتیکی، و بازی قدرت میان لندن و واشنگتن بود.
ریشه‌های این رویداد را باید در سیاست دو امپراتوری جست‌وجو کرد؛ بریتانیا، که از زمان «اعلامیه بالفور» در ۱۹۱۷ به صراحت از ایجاد یک «خانه ملی برای یهودیان» در فلسطین حمایت کرد، و ایالات متحده، که پس از جنگ جهانی دوم به بازیگر مسلط نظم جدید جهانی بدل شد. بریتانیا که در طول سه دهه قیمومت بر فلسطین، میان مطالبات متضاد یهودیان و اعراب سرگردان بود، در سال ۱۹۴۷ تصمیم گرفت این مسئله را به سازمان ملل واگذار کند.

در این مقطع، خستگی اقتصادی ناشی از جنگ، افزایش تنش‌های محلی و فشار جنبش‌های یهودی برای مهاجرت به فلسطین، لندن را واداشت تا از نقش مستقیم در مدیریت بحران کناره گیرد.
اما در پشت صحنه، ایالات متحدهٔ آمریکا به رهبری رئیس‌جمهور هری ترومن نقش تعیین‌کننده‌ای ایفا کرد. ترومن، که در آستانهٔ انتخابات ۱۹۴۸ به پشتیبانی لابی‌های یهودی و افکار عمومی داخلی نیاز داشت، سیاستی آشکار در حمایت از تشکیل دولت یهود در پیش گرفت. او برخلاف هشدارهای وزارت خارجهٔ خود ــ که بیم از برهم خوردن روابط با جهان عرب داشتند ــ بر شناسایی سریع اسرائیل تأکید کرد. تنها یازده دقیقه پس از قرائت اعلامیه استقلال، واشنگتن به‌طور رسمی موجودیت دولت جدید را به رسمیت شناخت.
این تصمیم، بیش از آنکه نشانهٔ همدلی اخلاقی باشد، جلوه‌ای از موازنه‌سازی قدرت در خاورمیانهٔ پساجنگ بود؛ منطقه‌ای که به سرعت در حال تبدیل شدن به صحنهٔ رقابت بلوک‌های جهانی در دوران آغازین جنگ سرد بود.

در سوی دیگر، اتحاد جماهیر شوروی نیز از شناسایی اسرائیل حمایت کرد، هرچند از منظری کاملاً متفاوت: مسکو امیدوار بود که با پایان سلطهٔ بریتانیا در فلسطین، دولت جدید بتواند از نفوذ کمونیستی استقبال کند. اما این محاسبه به‌زودی نادرست از آب درآمد، زیرا اسرائیل تحت حمایت اقتصادی و نظامی ایالات متحده قرار گرفت و در مسیر پیوند عمیق با غرب پیش رفت.
​​​​​​​
در نتیجه، تأسیس اسرائیل را نمی‌توان صرفاً نتیجهٔ آرمان صهیونیستی دانست؛ بلکه محصول هم‌زمانی سه نیرو بود: خلأ امپراتوری بریتانیا، جاه‌طلبی ژئوپلیتیکی آمریکا، و فرصت‌طلبی سیاسی رهبران صهیونیست. اعلامیه استقلال، در ظاهر پایان دوران قیمومت بود، اما در واقع آغاز مرحله‌ای از سلطهٔ نوین غرب در منطقه‌ای شد که تا امروز از تبعات آن رهایی نیافته است.
​​​​​​​

برای مردم عرب و فلسطین، ۱۴ مه ۱۹۴۸ آغاز فصل آوارگی و اشغال بود؛ برای واشنگتن و لندن، نقطه‌ای استراتژیک برای کنترل خاورمیانه و مهار نفوذ شوروی؛ و برای اسرائیل، تحقق رویای دیرینه‌ای که بدون پشتوانهٔ این دو قدرت جهانی، هرگز به واقعیت بدل نمی‌شد.
​​​​​​​


  ۱. زمینه‌ها و انگیزه‌ها   

۱.۱. موقعیت منطقه در پایان دوره قیمومت بریتانیا
همزمان با پایان جنگ جهانی دوم، امپراتوری بریتانیا در فلسطین و مناطق عربی به مرحلهٔ فرسایش رسیده بود. استعمار منطقه وارد مرحلهٔ بازسازی پس از جنگ شده بود، و همچنین بحران پناهندگان یهودی اروپا، فشار یهودیان جهان و دینامیک‌های ژئوپلیتیکی، شرایط را به سمت تشکیل دولتی یهودی در فلسطین سوق می‌داد.
همچنین، تصویب قطعنامه ۱۸۱ مجمع عمومی سازمان ملل در نوامبر ۱۹۴۷ (که تقسیم فلسطین را به دو بخش یهودی و عربی توصیه کرد) زمینهٔ قانونی بین‌المللی را نیز برای این اقدام فراهم آورد. 

۱.۲. متن اعلامیه و ویژگی‌های آن
محتوای اعلامیه استقلال اسرائیل شامل بخش‌های زیر است:
1- اشاره به «حق طبیعی مردم یهود» به تعیین سرنوشت و تأسیس دولتی مستقل در سرزمین اسرائیل.
2- اعلان رسمی تأسیس «ایالت اسرائیل» (the State of Israel) در سرزمین اسرائیل. 
3- تأسیس نهادهای موقت حکومتی و وعده تدوین قانون اساسی و انتخابات مجلس موسسان. 
4- تضمین حقوق سیاسی و مدنی برای همهٔ ساکنان (اعم از دین، نژاد، جنس) و پیشنهاد صلح با کشورهای همسایه. 
با این‌حال، متن اعلامیه دارای ابهاماتی است: مفهوم «دولت یهودی» دقیقاً تعریف نشده بود، و شرط «حقوق مدنی جوامع غیر یهودی» نیز در عمل محل مناقشه قرار گرفت. 

  ۲. پیامدهای کوتاه‌مدت  

۲.۱. تأثیر داخلی: تشکیل دولت و جنگ
پس از اعلامیه، در نیمه‌شب ۱۴ مه ۱۹۴۸، دورهٔ جنگ میان دولت تازه تأسیس اسرائیل و کشورهای عرب آغاز شد.  دولت اسرائیل توانست با نیروی نظامی و کمک‌های بین‌المللی خود را تثبیت کند؛ اما هم‌زمان، صدها هزار فلسطینی به‌دلیل جنگ، مهاجرت اجباری یا آواره شدند (به « النكبة » معروف)

۲.۲. اثربخشی منطقه‌ای و بین‌المللی
اعلان استقلال اسرائیل با به رسمیت شناختن فوری توسط هری تریومن رئیس‌جمهوری ایالات متحده همراه بود.  این به رسمیت‌شناسی، اسرائیل را به متحد مهم غرب در منطقه تبدیل کرد. از سوی دیگر، کشورهای عربی و اسلامی اعلامیه را به عنوان آغاز فرآیند «تسلط صهیونیستی بر فلسطین» تلقی کردند.
​​​​​​​


  ۳. تحلیل انتقادی   

۳.۱. مشروعیت حقوقی و اخلاقی
اعلامیه اسرائیل استدلال می‌کرد که یهودیان حق طبیعی خود را برای تعیین سرنوشت دارند؛ اما منتقدان می‌گویند که حق مشابهی برای عرب‌ها در فلسطین نادیده گرفته شده است. به این ترتیب، نگاه انتقادی این است که اعلامیه نه صرفاً تأسیس یک دولت جدید، بلکه زمینه‌ساز تبدیل سرزمین عربی زیر نفوذ غربی و صهیونیستی شد.

۳.۲. رابطه با سلطه و نفوذ
از منظر سلطه، اعلامیه را می‌توان نقطۀ شروعی دانست که در آن؛سرزمین فلسطین به فضای پروژهٔ صهیونیستی تبدیل شد؛
آنچه به‌نام «حمایت جهانی یهودیان» بود، به ابزار قدرت برای اسرائیل و غرب بدل شد؛
کشورهای اسلامی و عربی مجبور شدند به معادله‌ای وارد شوند که اختیار آن در دست «دولت جدید اسرائیل» و پشت‌پردهٔ قدرت‌های غربی قرار داشت.
بنابراین، اعلامیه را می‌توان یکی از حلقه‌های زنجیره‌ای دانست که به دنبال آن، توافق‌هایی مثل پیمان کمپ دیوید، پیمان اسلو و توافق ابراهیم امکان نفوذ گسترده‌تر اسرائیل و آمریکا در کشورهای اسلامی را فراهم کردند.

۳.۳. پیامد برای فلسطینیان و جهان اسلام
برای فلسطینیان، اعلامیه استقلال اسرائیل نه فقط از دست رفتن سرزمین که آغاز روندی از تبعید، آوارگی و محرومیت حقوقی بود. اصطلاح «النكبه» بدین معنا گرفته شد که پروژهٔ صهیونیستی بر پایهٔ جابه‌جایی جمعیت عرب استوار بوده است.از سوی دیگر، در کشورهای عرب، این واقعه نقطۀ تحولی برای وحدت عربی یا گفتمان مقاومت شد.​​​​​​​
​​​​​​​


  ۴. تحلیل رسانه‌ای  

۴.۱. بازنمایی تاریخی
اعلامیه استقلال اسرائیل در رسانه‌ها و کتاب‌های تاریخی به‌عنوان «مولد یک دولت یهودی» تعریف شده است؛ اما در رسانه‌های عربی/اسلامی غالباً به‌عنوان «فاجعه فلسطینی» یا «شروع اشغال» بازنمایی می‌شود. این دو روایت رقیب در حافظۀ جمعی منطقه‌ای تثبیت شده‌اند.

۴.۲. مستندها، فیلم‌ها و آثار تولید شده
در ادامه، فهرستی از آثار سینمایی و مستند که به این موضوع پرداخته‌اند، همراه با کارگردان، کشور تولیدکننده و سال تولید:


1948: Creation & Catastrophe (۲۰۱۷) – کارگردانان: أهلام محتسب (Ahlam Muhtaseb) و اندی تریملِت (Andy Trimlett). کشور تولید: کانادا/ایالات‌متحده؟ (مستند بین‌المللی) 1948: Creation & 

Al‑Nakba: The Palestinian Catastrophe of 1948 (۱۹۹۶) – کارگردانان: بنی برونر (Benny Brunner) و الکساندرا یانسّه (Alexandra Jansse). کشور: هلند / بین‌المللی. 

Kedma (۲۰۰۲) – کارگردان: آموس گیتای (Amos Gitai). کشور: رژیم صهیونی. 

On the Side of the Road (۲۰۱۳) – کارگردان: لیا تاراشانسکی (Lia Tarachansky). کشور: رژیم صهیونی
​​​​​​​
Barricades (۱۹۷۲) – کارگردان: رام لوی (Ram Loevy). کشور: رژیم صهیونی
​​​​​​​
این آثار از منظر رسانه‌ای مهم‌اند، زیرا:
هم روایت غالب (صهیونیستی/غربی) و هم روایت معارض (فلسطینی/عربی) را به تصویر می‌کشند.
رسانه‌های غربی غالباً به «حق یهودیان به تعیین سرنوشت» اشاره دارند و با «شکل‌گیری دولت» همراه هستند؛ اما رسانه‌های عربی و مستقل به «آوارگی فلسطینیان» و «سلب حق» می‌پردازند.
این تفاوت روایت‌ها، بخش مهمی از گفتمان رسانه‌ای و هویتی دربارهٔ اسرائیل و فلسطین را شکل می‌دهد.​​​​​​​​​​​​​​
​​​​​​​


  ۵. پیامدهای بلندمدت و نظامی–جغرافیایی  

تأسیس اسرائیل و به رسمیت شناخته شدن آن، منجر به تغییر جغرافیای سیاسی خاورمیانه شد: بیش از ۷۰٪ از سرزمین فلسطین ماندگاراً تحت کنترل اسرائیل درآمد؛ و پناهندگی فلسطینیان به یکی از بزرگ‌ترین بحران‌های حقوق بشری تبدیل شد. 
اسرائیل با حمایت عمده آمریکا و اروپا، به‌سرعت وارد پیمان‌های امنیتی، نظامی و اطلاعاتی با غرب شد؛ زمینهٔ سلطهٔ جدید در منطقه شکل گرفت.
موضوع فلسطین و اسرائیل به محور مرکزی سیاست خارجی آمریکا، روابط عربی و مناسبات منطقه‌ای تبدیل شد؛ کشورهای اسلامی یا در جبهه مقاومت قرار گرفتند و یا وارد پیمان‌های صلح و عادی‌سازی شدند 

نتیجه‌گیری

اعلامیه استقلال اسرائیل را نمی‌توان صرفاً یک سند تأسیس دولت دانست؛ بلکه باید آن را نقطه‌ای در یک روند بلندمدت دانست که منجر به انتقال قدرت، دخالت خارجی، و شکل‌گیری وضعیت نامتعادلی در منطقه شد. برای کشورهای اسلامی، این اعلامیه نه فقط به معنای خروج فلسطین از درون جوامع عربی بلکه آغاز فصل جدیدی از نظم امنیتی–سیاسی بود که در آن، اسرائیل به متحد محوری غرب و آمریکا تبدیل گردید.
از منظر سیاسی، این بخش می‌تواند به‌عنوان «دروازه» ورود به فصل‌های بعدی (پیمان‌ها، عادی‌سازی، توافق‌ها) عمل کند، چرا که پس از آن مسیر نفوذ اسرائیل و آمریکا در منطقه پرسرعت‌تر شد.

​​​​​​​
منابع
Jewish Virtual Library – “Analysis of Israel’s Declaration of Establishment”
Office of the Historian, U.S. Department of State – “Creation of Israel, 1948”
The Times of Israel – “Israel’s Declaration of Independence – May 14, 1948”
IMDb – “1948: Creation & Catastrophe”
Wikipedia – entries for “Al-Nakba: The Palestinian Catastrophe of 1948”, “Kedma (film)”, “On the Side of the Road”, “Barricades (film)”
Al Jazeera – “Ten films to watch about the history of the Israel-Palestine conflict”

تهیه و تنظیم: مهدی جمالیان