دیپلماسی سینمایی:
وقتی صلح از پرده سینما به سیاست خارجی راه مییابد
تحلیل نقش جشنوارهها، فیلمهای صلحمحور و مستندهای سیاسی در نرمقدرت کشورها
(مطالعهی موردی: آمریکا، ایران، فرانسه و قطر)
مقدمه:
سینما بهمثابه زبان دیپلماسی
در عصر ارتباطات تصویری، سینما دیگر فقط ابزاری برای روایت نیست؛ بلکه وسیلهای برای سیاستورزی نرم است.
تصاویر و روایتها در دنیای امروز همان نقشی را بازی میکنند که زمانی توپخانه و ارتش بر عهده داشتند.
کشورها از طریق فیلم، جشنواره و مستند، نهتنها فرهنگ خود را معرفی میکنند، بلکه در ذهن جهانیان نوعی «نقشهی اخلاقی و سیاسی» میسازند.
در این میان، مفهوم دیپلماسی سینمایی صلح جایگاهی ویژه دارد؛
زیرا در آن، فیلم به ابزار گفتگو، همدلی و حتی نفوذ بدل میشود.
اما پشت این لبخند تصویری، اغلب سازوکاری از قدرت پنهان است — قدرتی که از قاب سینما آغاز میشود و در عرصهی سیاست خارجی ادامه مییابد.
بخش اول:
سینما و قدرت نرم؛ از نظریه تا واقعیت
اصطلاح «قدرت نرم» (Soft Power) نخستینبار در دههی ۱۹۹۰ توسط جوزف نای، نظریهپرداز آمریکایی، مطرح شد.
او توضیح داد که دولتها میتوانند از راه جذابیت فرهنگی، ارزشهای انسانی و روایتهای رسانهای بر سایر کشورها تأثیر بگذارند — بدون نیاز به زور نظامی.
سینما یکی از کارآمدترین ابزارهای این قدرت نرم است.
فیلمها احساسات را برمیانگیزند، حافظهی جمعی میسازند و ارزشها را در ناخودآگاه تماشاگران تثبیت میکنند.
در نتیجه، وقتی یک کشور میخواهد چهرهای صلحطلب از خود نشان دهد، سینما نخستین میدان عملیات فرهنگی اوست.
بخش دوم:
جشنوارههای بینالمللی؛ دیپلماسی بر فرش قرمز
از میانهی قرن بیستم، جشنوارههای بینالمللی فیلم به یکی از نهادهای کلیدی دیپلماسی فرهنگی تبدیل شدند.
جشنوارههایی چون کن، ونیز، برلین، لوکارنو و تورنتو تنها محل نمایش فیلم نیستند؛ بلکه میدان تعامل فرهنگی، سیاسی و اقتصادیاند.
کشورها از طریق حضور در این فضاها، روایت خود از صلح، مقاومت، یا آزادی را عرضه میکنند.
دعوت یا حذف یک فیلم، جایزه دادن یا ندادن به یک کارگردان، اغلب پیامهایی سیاسی در خود دارد.
در واقع، جشنوارهها نوعی زبان غیررسمی سیاست خارجی شدهاند.
برای نمونه:
فرانسه از طریق جشنواره کن، دیپلماسی فرهنگی خود را تقویت کرده است. این جشنواره، ویترین ارزشهای زیباییشناختی، آزادی هنری و چندفرهنگیگرایی فرانسوی است.
آمریکا از طریق حضور استودیوها و کمپانیهای مستقل در جشنوارهها، نوعی تسلط فرهنگی نامرئی بر معیارهای جهانی فیلمسازی اعمال میکند.
ایران از دههی ۱۹۹۰ با حضور در جشنوارههای جهانی (از عباس کیارستمی تا اصغر فرهادی)، توانسته چهرهای انسانی و اخلاقمحور از جامعهی ایرانی در مقابل تصویر رسانهای غرب ارائه دهد.
قطر نیز با راهاندازی جشنوارههایی چون Ajyal Film Festival و حمایت از شبکهی الجزیره، از سینما بهعنوان ابزار تصویرسازی مدرن و صلحطلبانه در خاورمیانه بهره گرفته است.