​مقاله تحلیلی سینمای مقاومت
​​​​​​​بازتاب روایت فراموش‌شده در جهان تصویر


سینمای مقاومت؛
بازتاب روایت فراموش‌شده در جهان تصویر​​​​​​​


مقدمه:
وقتی تصویر، زبان مقاومت می‌شود  


در جهان امروز، تصویر نه‌تنها وسیله‌ای برای سرگرمی بلکه ابزاری برای ساختن معناست. سینما، رسانه‌ای که روزی به‌عنوان هنر هفتم شناخته می‌شد، در قرن بیست‌ویکم به میدان نبرد روایت‌ها تبدیل شده است؛ جایی که حقیقت، قدرت و ایدئولوژی با هم می‌جنگند. در این میان، «سینمای مقاومت» برخاسته از جوامعی است که خود را نه در موقعیت سلطه، بلکه در موضع دفاع از کرامت و آزادی انسان می‌بینند. این سینما نه در پی قهرمان‌سازی هالیوودی است و نه تسلیم معیارهای بازار جهانی. مأموریتش بازنمایی درد، پایداری و حقیقت مردمانی است که در برابر نظم ناعادلانه جهانی ایستاده‌اند.

بخش اول:
مفهوم مقاومت در زبان سینما  

مقاومت در سینما صرفاً بازنمایی جنگ یا سلاح نیست. این مفهوم در ذات خود، کنشی فرهنگی و اخلاقی است؛ نوعی پایداری در برابر حذف روایت‌ها. از منظر زیبایی‌شناسی، سینمای مقاومت بر مدار بازگشت به واقعیت شکل می‌گیرد. این واقعیت نه لزوماً به معنای مستندسازی صرف، بلکه نوعی مواجهه اخلاقی با حقیقت است. کارگردان در این سینما، «شاهد» است نه «کارآفرین». او تصویر را برای مقاومت از دست استعمار فرهنگی بازمی‌ستاند.
در مقابل، سینمای غربی اغلب با حذف یا تحریف تصویر ملت‌های درگیر مقاومت، چهره‌ای تک‌بعدی از آنان می‌سازد: جنگجو، افراطی، یا تهدیدی برای نظم جهانی. سینمای مقاومت پاسخی به همین روایت است؛ تلاشی برای بازگرداندن شأن انسانی به سوژه‌هایی که از دایره همدلی غرب حذف شده‌اند.

بخش دوم:
لبنان – سینمایی از زیر آوار جنگ  
​​​​​​​
لبنان، با تاریخ طولانی جنگ‌های داخلی و اشغال، یکی از نخستین بسترهای شکل‌گیری سینمای مقاومت در خاورمیانه است. در دهه‌های اخیر، سینمای مقاومت لبنان با تکیه بر تجربه زیسته‌ی جنگ، از دل ویرانی‌ها به زبان تازه‌ای در روایت مقاومت دست یافته است.
مستندها و فیلم‌های کوتاه ساخته‌شده در اطراف مقاومت اسلامی لبنان (به‌ویژه پس از سال ۲۰۰۰ و ۲۰۰۶) نه‌فقط ثبت‌کننده پیروزی‌های نظامی، بلکه بازتاب‌دهنده روح اجتماعی مقاومت‌اند. این آثار، قهرمان را از میدان نبرد به خانه، به مادر شهید، به کودک در پناهگاه می‌برند. سینمای مقاومت لبنانی با ترکیب زبان مستند، خاطره و شعر، تصویری انسانی از ایستادگی در برابر اشغال اسرائیل می‌سازد؛ تصویری که در برابر منطق تصویری غرب از «خشونت خاورمیانه» قرار می‌گیرد.



بخش سوم:
فلسطین – تصویر در محاصره  

هیچ سرزمینی به اندازه فلسطین در قلب سینمای مقاومت حضور ندارد. از دهه ۱۹۷۰ تا امروز، فیلم‌سازان فلسطینی در داخل و تبعید، تصویری مداوم از اشغال، آوارگی و امید ساخته‌اند. اما این سینما، از همان ابتدا در محاصره دوگانه‌ای قرار داشت: محاصره سیاسی و محاصره روایی.
​​​​​​​
فیلم‌هایی مانند Paradise Now (۲۰۰۵) و Omar (۲۰۱۳) تلاش کردند روایت فلسطینی را به زبان جهانی نزدیک کنند، اما در هر دو مورد با بایکوت یا حملات رسانه‌ای مواجه شدند. فیلم Farha (۲۰۲۲) نمونه معاصرتر این جنگ روایت است؛ اثری که تنها با بازنمایی یک جنایت تاریخی در سال ۱۹۴۸، به‌شدت از سوی لابی‌های صهیونیستی مورد حمله قرار گرفت.
در برابر این فشار، سینمای مقاومت فلسطین همچنان زنده است — از دوربین‌های کوچک در اردوگاه‌های غزه تا جشنواره‌های مستقل در بیت‌لحم. این سینما نه با بودجه‌های میلیاردی، بلکه با ایمان به عدالت ساخته می‌شود.
​​​​​​​


بخش چهارم:
 ایران – از دفاع مقدس تا محور مقاومت  

​​​​​​​
در ایران، مفهوم مقاومت در سینما با دوران جنگ تحمیلی آغاز شد و به مرور به نوعی زبان فرهنگی تبدیل شد. «سینمای دفاع مقدس» دهه شصت و هفتاد، بنیان‌گذار گفتمانی بود که بعدها در قالب سینمای مقاومت منطقه‌ای بازتولید شد.
فیلم‌سازانی چون ابراهیم حاتمی‌کیا با آثاری مانند از کرخه تا راین، بوی پیراهن یوسف و چ، مقاومت را از مرز نظامی به حوزه هویت، عاطفه و اخلاق کشاندند. در سال‌های اخیر، این رویکرد در مستندهای میدانی از سوریه، یمن و غزه ادامه یافته است. سینمای مقاومت ایرانی، بیش از آنکه پروپاگاندا باشد، تلاش برای ساختن حافظه جمعی در برابر فراموشی تحمیلی غرب است.
​​​​​​​


بخش پنجم:
 آمریکای لاتین – مقاومت در جهان جنوب  
​​​​​​​
در آمریکای لاتین، مفاهیم مشابهی با مقاومت خاورمیانه‌ای وجود دارد. سینمای انقلابی کوبا، بولیوی و شیلی دهه‌های ۶۰ و ۷۰ میلادی، علیه امپریالیسم فرهنگی غرب شکل گرفت. آثار فیلم‌سازانی مانند فرناندو سولاناس و اوکتاویو گتینو در مانیفست معروف سینمای سوم، بر ایده‌ای مشابه تأکید کردند: سینما نه باید تقلید از غرب باشد و نه سرگرمی صرف، بلکه باید ابزار بیداری ملت‌ها باشد.
سینمای مقاومت در خاورمیانه در واقع ادامه‌ی همان جریان جهانی «سینمای سوم» است — زبانی از جنوب جهانی در برابر مرکزیت هالیوود.
​​​​​​​


نتیجه‌گیری:
سینمای مقاومت به‌مثابه حافظه بشریت  


سینمای مقاومت بیش از هر چیز، پاسخی است به فراموشی سازمان‌یافته. در جهانی که رسانه‌های بزرگ، حقیقت را بر اساس منافع سیاسی بازتولید می‌کنند، این سینما روایت مردمانی است که نمی‌خواهند فراموش شوند.
از بیروت تا غزه، از تهران تا هاوانا، دوربین مقاومت در برابر لنز قدرت ایستاده است. این سینما شاید در فستیوال‌های بزرگ جایی نداشته باشد، اما در حافظه تاریخی ملت‌ها جاودان است؛ زیرا نه به‌دنبال جایزه، بلکه در جست‌وجوی حقیقت است.

​​​​​​​تهیه و تنظیم: مهدی جمالیان

​​​​​​​