پیمان اسلو؛
صلحی که فلسطین را تکهتکه کرد
تحلیلی انتقادی از روند صلح ۱۹۹۳، سازوکار پشتپرده، نقش آمریکا و اسرائیل،
و شکست مفهوم "دولت فلسطینی"
۱. مقدمه: لحظهای که جهان فریب خورد
در سپتامبر ۱۹۹۳، در چمنهای کاخ سفید، در برابر دوربینهای صدها شبکه تلویزیونی، یاسر عرفات و اسحاق رابین در حضور بیل کلینتون دست یکدیگر را فشردند. رسانهها از آن بهعنوان «آغاز دوران جدیدی از صلح در خاورمیانه» یاد کردند.
اما برای بسیاری از فلسطینیان، آن صحنه نه لحظهی صلح، بلکه لحظهی تسلیم بود.
پیمان اسلو که به نام پایتخت نروژ محل مذاکرات محرمانهاش شناخته شد، قرار بود نخستین گام بهسوی تشکیل دولت مستقل فلسطین باشد. اما سه دهه بعد، آنچه از آن باقی مانده، شبکهای از دیوارهای حائل، ایستهای بازرسی، شهرکهای یهودینشین و قدرتی محدود برای تشکیلاتی است که خود در سایه اشغالگری نفس میکشد.
به بیان منتقد فلسطینی ادوارد سعید، اسلو نه «صلحی شجاعانه» که «فاجعهای سیاسی» بود؛ توافقی که در آن رهبری فلسطین، حقوق تاریخی ملت خود را در برابر وعدههای مبهم و بدون ضمانت واگذار کرد.
۲. زمینه تاریخی: از انتفاضه تا دیپلماسی پنهان
در اواخر دههی ۱۹۸۰، نخستین انتفاضه فلسطین جهان را شوکه کرد. تصاویری از نوجوانان فلسطینی با سنگ در برابر تانکهای اسرائیلی، وجدان عمومی جهان را بیدار کرد و اسرائیل را در موضع دفاعی سیاسی قرار داد.
همزمان، سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف) در تبعید، پس از سالها مبارزه مسلحانه، به این نتیجه رسید که بدون مذاکره، هیچ دستاوردی ممکن نیست.
با فروپاشی شوروی و آغاز دوران «نظم نوین جهانی» بوش پدر، واشنگتن به دنبال مدلی جدید برای خاورمیانه بود؛ مدلی که در آن، «صلح مدیریتشده» جایگزین درگیری ایدئولوژیک شود.
در این فضا، مذاکرات محرمانهای میان نمایندگان اسرائیل و ساف در نروژ آغاز شد. برخلاف نشست مادرید (۱۹۹۱) که علنی و چندجانبه بود، مذاکرات اسلو پشت درهای بسته و بدون حضور دیگر کشورهای عربی انجام گرفت.
در ظاهر، هدف، پایان اشغال و ایجاد دولت فلسطینی بود؛ اما در عمل، مسیر برعکس طی شد: اسرائیل مشروعیت یافت و فلسطین، سرزمینی تکهتکهشده با اقتدار محدود شد.
۳. سازوکار توافق: صلح بدون آزادی
متن نهایی پیمان اسلو در سال ۱۹۹۳، شامل چند بند کلیدی بود:
به رسمیت شناختن متقابل ساف و اسرائیل؛
تشکیل «تشکیلات خودگردان فلسطین» برای ادارهی بخشهایی از کرانه باختری و غزه؛
آغاز مذاکرات نهایی دربارهی وضعیت قدس، پناهندگان و مرزها در پنج سال آینده.
اما هیچ ضمانت حقوقی برای توقف شهرکسازی یا پایان اشغال وجود نداشت.
در واقع، اسرائیل هیچ تعهدی به خروج از اراضی اشغالی نداده بود، بلکه صرفاً موافقت کرد که ادارهی مناطق «A» و «B» (حدود ۱۸٪ از کرانه باختری) به فلسطینیان واگذار شود. مناطق «C» — که بیش از ۶۰٪ سرزمین را شامل میشد — تحت کنترل کامل نظامی اسرائیل باقی ماند.
به این ترتیب، توافق اسلو ساختاری از «خودگردانی محدود درون اشغال» ایجاد کرد؛ نوعی ادارهی بومی برای مدیریت بحران اشغال.