​مقاله تحلیلی پیمان سایکس–پیکو (۱۹۱۶)
​​​​​​​نقشه‌ای که خاورمیانه را تقسیم و جهان اسلام را دگرگون کرد


​مقاله تحلیلی پیمان سایکس–پیکو (۱۹۱۶)
نقشه‌ای که خاورمیانه را تقسیم و جهان اسلام را دگرگون کرد
​​​​​​​


در میانه جنگ جهانی اول، امپراتوری عثمانی که به «مرد بیمار اروپا» لقب گرفته بود، در آستانۀ فروپاشی ایستاده بود. قدرت‌های اروپایی، به ویژه بریتانیا و فرانسه، درصدد بودند تا پس از پیروزی بر عثمانی، از این خلأ بهره‌برداری کنند. از این منظر، پیمان سایکس–پیکو – که در سال ۱۹۱۶ میان بریتانیا و فرانسه با اطلاع روسیه تزاری امضا شد – به‌عنوان نقطۀ عطفی در تاریخ خاورمیانه مطرح است. 

هدف این مقاله، بررسی تحلیلی این پیمان از جنبه‌های تاریخی، سیاسی، رسانه‌ای و پیامدهای آن در جهان اسلام است؛ و نیز معرفی مختصری از فیلم‌ها و مستندهایی که به این موضوع پرداخته‌اند.

  ۱. زمینه تاریخی و مذاکرات  

در اواخر سال ۱۹۱۵ و آغاز ۱۹۱۶، مذاکراتی میان نمایندگان بریتانیا و فرانسه در خصوص سرنوشت سرزمین‌های عربی امپراتوری عثمانی در جریان بود. 
از سوی بریتانیا، Sir Mark Sykes (مارک سایکس) نقش کلیدی داشت. 
از سوی فرانسه، François Georges‑Picot (فرانسوا ژورژ پیکو) مذاکرات را هدایت می‌کرد.

روسیه تزاری نیز در جریان قرارداد قرار گرفت و بخشی از توافقات شامل آن می‌شد. 


علت شکل‌گیری این پیمان، تنها شکست عثمانی نبود، بلکه تضمین منافع امپراتوری‌های غربی – خطوط تجاری و دسترسی به نفت و کانال‌ها – نیز نقش داشت. بریتانیا در صدد تأمین دسترسی به هندوستان از راه کانال سوئز بود، و فرانسه نیز منافع اقتصادی و تاریخی در سوریه و لبنان داشت. 
در متن پیمان، مناطقی مشخص به کنترل مستقیم بریتانیا یا فرانسه واگذار شد، مناطقی نیز به «حوزه نفوذ» تبدیل شدند. مثلاً فرانسه منطقهٔ ساحلی سوریه و لبنان را به دست گرفت، و بریتانیا جنوب عراق و مناطق پیرامون بیابان عراق را هدف قرار داد. 
همزمان، وعده‌هایی به اعراب داده شده بود که به استقلال دست یابند، مانند مذاکرات میان ‎ ‎Sharif Hussein bin Ali و بریتانیا (نامه‌های مک­ماهون)؛ اما این پیمان با آن وعده‌ها در تضاد بود. 

  ۲. محتوا و مهم‌ترین بندی‌ها  

بنا بر داده‌های منتشر شده:
لهستان روسیه
سهم‌خواهی داشت، و متعاقباً بخشی از مناطق ارمنستان غربی و جنوب قفقاز برای روسیه در نظر گرفته شد.
فرانسه: لبنان، ساحل سوریه، قیلیقیه، اطراف موصل و سایر مناطق شمالی.
بریتانیا: جنوب عراق، بصره، بغداد، نیز بخش‌هایی از فلسطین و بندرهای حیفا و عکا (برای دسترسی به مدیترانه) تعیین شدند.

همچنین «حوزه‌های نفوذ» برای تشکیل یا حمایت از دولت‌های عربی تحت نفوذ اروپا درنظر گرفته شده بود.
بخش مربوط به فلسطین در ابتدا به‌عنوان منطقه‌ای تحت «کنترل بین‌المللی» تعیین شده بود، به دلیل اهمیت مذهبی آن. 
نکته مهم: هرچند خطوط دقیق‌تر در عهدنامه تصویب نشدند، ولی نقشهٔ ترسیم‌شده (که “نقشه‌ای که خاورمیانه را تغییر داد” لقب گرفته) بستر شکل‌گیری مرزهای بعدی شد.
​​​​​​​



  ۳. دلایل امپریالیستی و نگاهی انتقادی  

تحلیل انتقادی نشان می‌دهد که این پیمان نه صرفاً یک توافق دیپلماتیک، بلکه ابزار امپریالیستی برای سلطه‌بخشی بود:

اولاً، حقوق و آرمان‌های مردم عرب نادیده گرفته شدند؛ وعدۀ استقلال که به اعراب در مقابل ترک‌ها داده شده بود، با این توافق زیر سؤال رفت. 

ثانیاً، ساختار مرزها بر پایهٔ منافع بریتانیا و فرانسه طراحی شد و کمتر به واقعیت‌های قومی، مذهبی، فرهنگی منطقه توجه گردید. مثلاً کردها، دروزی‌ها یا طوایف دیگر به شکل تقسیم‌شده و بدون حق تعیین سرنوشت باقی ماندند. 

ثالثاً، این توافق بستر را برای حضور طولانی‌مدت قدرت‌های غربی فراهم کرد – اعم از قیمومیت سیاسی، نظامی، اقتصادی – و اساس نفوذ سیاسی و امنیتی جدید در منطقه شد. از این منظر، می‌توان آن را نقطۀ آغاز «استعمار نوین» تلقی کرد.

رابعاً، این پیمان به‌عنوان یک «پیمان پنهانی» شناخته می‌شود که با انتشار آن توسط دولت بلشویکی روسیه در سال ۱۹۱۷ افشا شد و این امر موجب خشم عمومی و شعور نسبت به چگونگی شکل‌گیری نظام جهانی گردید. 

  ۴. پیامدها در کوتاه‌مدت  

در فاصلهٔ بسیار کوتاهی پس از جنگ جهانی اول، پیمان سایکس–پیکو تأثیرات ملموسی بر ساختار منطقه داشت:
- کنفرانس ‌سن‌ریمو (۱۹۲۰) بر مبنای خطوطی مشابه شکل گرفت و سرزمین‌های عرب به‌عنوان «قیمومت» (مانند قیمومیت بریتانیا در عراق و فرانسه در سوریه و لبنان) تقسیم شدند. 
- پروژهٔ تشکیل دولت عربی بزرگ که اعراب امید داشتند تحقق یابد، تا حد زیادی ناکام ماند و بلاتکلیفی و تنش‌های قومی و مذهبی آغاز شد. 
- مرزها و سیاست‌گذاری‌های جدید به‌سرعت به مناقشات تبدیل شدند؛ یکی از این مناقشات، سرنوشت منطقه موصل و عراق بود که از ابتدا با اختلافاتی میان بریتانیا و فرانسه همراه بود. 
- فلسطین، که در پیمان اولیه تحت «کنترل بین‌المللی» قرار گرفته بود، در سال‌های بعد تحت مأموریت بریتانیا (ماندیت بریتانیا) درآمد و مقدمات جنبش صهیونیستی و تأسیس رسمیت‌یافتهٔ اسرائیل فراهم شد. - - این روند را می‌توان ادامهٔ منطقی نفوذ غرب و اسرائیل دانست.

  ۵. پیامدها در بلندمدت: سلطه و نفوذ آمریکا و اسرائیل  

اگرچه پیمان مستقیم میان بریتانیا و فرانسه بود، اما بستر برای ورود و تسلط دیرتر قدرت‌های جدید مانند ایالات متحده آمریکا و اسرائیل فراهم نمود. تحلیل این بخش را می‌توان در چند محور بررسی کرد:

۵.۱. تثبیت مرزهای ساختگی و بحران‌های هویت

مرزهایی که بر پایهٔ منافع استعمارگران طراحی شدند، باعث نهادینه‌شدن بحران‌های هویتی، قومیتی و مذهبی گشتند: کردها در عراق، سوریه، ترکیه، ایران تقسیم شدند، در لبنان و سوریه اقلیت‌ها تحت فشار قرار گرفتند، و نظام‌های دولتی به سختی امکان انسجام یافتند. 
در این چارچوب، آمریکا و اسرائیل توانستند با ایجاد اتحادهای منطقه‌ای (امنیتی، نظامی، اقتصادی) نفوذ خود را تثبیت کنند؛ چرا که ساختارهای منطقه‌ای ضعیف بودند و به‌راحتی از بیرون قابل دستکاری شدند.

۵.۲. فلسطین و تشکیل اسرائیل
یکی از تأثیرات کلیدی پیمان سایکس–پیکو، گشودن راه برای تحولات بعدی در فلسطین بود. اگرچه این پیمان فلسطین را به «کنترل بین‌المللی» واگذار کرد، اما ماندیت بریتانیا و اعلامیه بالفور (۱۹۱۷) مسیر را برای تأسیس اسرائیل هموار کرد.
از این منظر، می‌توان گفت که تقسیم‌بندی منطقه بر پایه منافع غربی، زمینه‌ای برای سلطۀ اسرائیل در منطقه و وابستگی کشورهای عربی به آمریکا فراهم آورد.
​​​​​​​
۵.۳. استقرار پایگاه‌ها و امنیت منطقه‌ای
پس از جنگ‌های دهه‌های بعد، آمریکا به‌عنوان قدرت اصلی منطقه وارد شد و اسرائیل به متحد کلیدی تبدیل گردید. مرزهای مصنوعی و حکمرانی ضعیف در بسیاری از کشورهای عربی، امکان ورود نیروهای خارجی را افزایش داد. بدین ترتیب، پیمان سایکس–پیکو را می‌توان نقطۀ شروع فرآیندی دانست که در دهه‌های بعد به گسترش نفوذ نظامی، اطلاعاتی، امنیتی غرب و اسرائیل منجر شد.
​​​​​​​
۵.۴. بحران‌های معاصر و «پایان سایکس–پیکو»
در سال‌های اخیر، گروه‌هایی مانند داعش (ISIS) با اعلام این‌که «پایان پیمان سایکس–پیکو» فرا رسیده، مرزها را هدف قرار داده‌اند؛ این خود نمادی است از شکست آن ساختارهای مرزی که قدرت‌های خارجی ایجاد کرده بودند. 
به عبارت دیگر، آنچه که به‌عنوان پیمانی اروپایی آغاز شد، در نهایت بستر نفوذ گستردهٔ آمریکا و اسرائیل را فراهم آورد و بازتاب آن را در تحولات خاورمیانه امروز می‌توان مشاهده کرد.
​​​​​​​


  ۶. تحلیل رسانه‌ای: روایت‌ها، نشانه‌ها و بازنمایی  

در حوزهٔ رسانه، پیمان سایکس–پیکو از ابعاد مختلف مورد بازنمایی قرار گرفته است:
رسانه‌ها به‌طور گسترده از آن به عنوان «نقشه‌ای که خاورمیانه را تقسیم کرد» یاد کرده‌اند، و این عبارت تبدیل به نمادی رسانه‌ای شده است. 

مستندها و ویدیوهای خبری نیز روی این موضوع تاکید داشته‌اند؛ برای مثال، مستند Sykes‐Picot: Lines in the Sand تولید Al Jazeera که در سال ۲۰۱6 نگاهی به پیمان و تأثیرات آن دارد. 
از منظر پیام رسانه‌ای، این پیمان به ابزار مشروعیت‌بخشی برای گروه‌های معارض و اسلام‌گرایانی تبدیل شده که مرزهای موجود را «تحمیلی» می‌دانند. از جمله، ویدیوهای تبلیغاتی داعش به‌عنوان «پایان سایکس–پیکو». 

همچنین، در تحلیل رسانه‌ای، می‌توان گفت که این پیمان به روایت غالب غربی «بازسازی نظم پس از جنگ» کمک کرد، اما هم‌زمان روایت مقابل (اعراب و مسلمانان) آن را «خیانت» و «تقسیم بیرونی» می‌دانند. این دو روایت غالب در رسانه‌های منطقه‌ای و جهانی رقابت می‌کنند.
به لحاظ بصری، نقشهٔ سایکس–پیکو تبدیل به نشانه بصریِ بحران‌های خاورمیانه شده است؛ بسیاری از مقالات و گزارش‌های خبری عکس این نقشه را همراه دارند تا «ریشه بحران» را نشان دهند. 

   ۷. پیامدهای فرهنگی، هویتی و امنیتی  

هویت‌های ملی نوظهور در کشورهای مرزگذاری‌شده با دشواری مواجه شدند: در عراق، عراق مدرن شکل گرفته از ترکیب شیعه، سنی، کرد؛ در سوریه، ترکیب اقلیت‌ها و اکثریت، لبنان با سیستم طایفه‌ای. این وضعیت به بی‌ثباتی ساختاری و ضعف حکمرانی انجامید.
از منظر امنیتی، ضعف دولتی و ساختارهای شکننده، راه را برای حضور نیروهای خارجی، پیمان‌های امنیتی، قراردادهای نظامی و نفوذ سرویس‌های اطلاعاتی غرب و اسرائیل باز کرد.
فرهنگی، پیمان سایکس–پیکو به‌عنوان نماد «خیانتِ بزرگ» در حافظه جمعی ملی‌گرایان عرب باقی ماند و مایه شکل‌گیری گفتمان‌هایی درباره «وحدت عربی» و «ضد امپریالیسم» شد.

  ۸. نقدها و دیدگاه‌های مخالف  

هم‌زمان با نقدهای گسترده، برخی محققان تأکید دارند نباید همه مشکلات خاورمیانه را فقط به پیمان سایکس–پیکو نسبت داد. برای مثال، مقاله‌ای از نشریۀ Time عنوان کرده است که «روایت‌ای که همه‌چیز را به سایکس–پیکو برمی‌گرداند، خودش به یک کلیشه تبدیل شده است». 
یعنی، بدون شک این پیمان سهمی مهم دارد، اما عوامل متعدد دیگر – چون جنگ جهانی اول، فروپاشی عثمانی، حضور روسیه، تأثیرات نفت، انقلاب اسلامی و نفوذ آمریکا – نیز باید لحاظ شوند.
بنابراین، تحلیل انتقادی کامل، نیازمند نگاه چندلایه است.



  ۹. معرفی مستندها و فیلم‌ها  

در ادامه، چند اثر رسانه‌ای که به پیمان سایکس–پیکو یا اثرات آن پرداخته‌اند، معرفی می‌شوند:
​​​​​​​

- Sykes‑Picot: Lines in the Sand (۲۰۱۶) – مستندی از شبکه الجزیره که تاریخ، زمینه‌ها و پیامدهای پیمان را مرور می‌کند.
- The Map That Changed the Middle East (۲۰۱۶) – ویدیویی کوتاه که نقشهٔ پیمان سایکس–پیکو را تحلیل می‌کند و اهمیت بصری آن را بررسی می‌کند.
- The Secret Agreement That Shaped the Middle East (YouTube video) – در این ویدیو مختصر به تقسیم‌بندی عثمانی و پیامدهای آن پرداخته می‌شود. 
- Sandlines, the Story of History (۲۰۱۸) – فیلمی هنری که کودکان یک روستای کوهستانی نزد موصل، تاریخ صد ساله عراق از پیمان سایکس–پیکو تا داعش را بازسازی می‌کنند. 
- «سایکس پیکو – مستند» — نسخه فارسی موجود در پلتفرم‌های داخلی (مثلاً آپارات) با عنوان «مستند سایکس‌پیکو». 
- «چرا خاورمیانه آرام نمی‌شود؟ مذاکره تاریخی و سری سایکس پیکو» — ویدیوی فارسی کوتاه یا گزارش تحلیلی در یوتیوب یا پلتفرم‌های ایرانی. 
- سايكس بيكو.. هل يعيد التاريخ نفسه؟ — فیلم/ویدیوی عربی که در سالگرد صد سالگی پیمان به موضوع بازنگری و تأثیرات آن می‌پردازد. 
- The End of Sykes‑Picot — اثر ویدیویی مرتبط با گروهِ داعش که به «پایان» مرزهای پذیرفته‌شده پیمان می‌پردازد؛ هرچند ابزار پروپاگانداست اما قابل تحلیل رسانه‌ای است. 
​​​​​​​


  ۱۰. نتیجه‌گیری  

پیمان سایکس–پیکو را می‌توان نقطهٔ شروع فصل جدیدی در تاریخ خاورمیانه دانست؛ فصلی که در آن مرزها نه بر اساس هویت‌ها، بلکه بر مبنای منافع امپریالیستی کشیده شدند. این مرزها، با تمام دوام و تغییراتی که تجربه کردند، بستر ثبات داخلی را در بسیاری از کشورها مختل ساختند و زمینه را برای نفوذ قدرت‌های خارجی – از بریتانیا و فرانسه گرفته تا آمریکا و اسرائیل – فراهم آوردند.
با وجود این، نمی‌توان این پیمان را به‌تنهایی «عامل همه مشکلات» تلقی کرد، اما به‌طور قطع نقش کلیدی در چیدمان ساختارهای منطقه‌ای داشت که تا امروز اثرش باقی مانده است.

​​​​​​​
تهیه و تنظیم: مهدی جمالیان
​​​​​​​