سینمای پست‌ مدرن

 

سینمای پست‌مدرن؛ شکستن روایت، بازی با واقعیت

مقدمه

سینمای پست‌مدرن از دل تحولات فرهنگی، فلسفی و اجتماعی نیمه دوم قرن بیستم زاده شد. جهانی که در آن قطعیت‌ها فرو ریخت، روایت‌های کلان مورد تردید قرار گرفتند و مرز میان «واقعیت» و «بازنمایی» از بین رفت. در چنین فضایی، فیلمسازان پست‌مدرن تلاش کردند با کنار زدن قواعد کلاسیک، تصویری چندلایه، متناقض و بازی‌گونه از جهان ارائه دهند.

اگر سینمای مدرن با پرسش از حقیقت و معنا درگیر بود، سینمای پست‌مدرن از خودِ این مفاهیم فاصله می‌گیرد و آن‌ها را به بازی می‌گیرد؛ جهانی که در آن هیچ چیز قطعی نیست و هرچیز می‌تواند به طنز، پارودی یا ارجاعی به اثر دیگر تبدیل شود.

 

 

ویژگی‌های اصلی سینمای پست‌مدرن

۱. چندلایگی و درهم‌ریختگی روایت

در فیلم‌های پست‌مدرن، روایت خطی کلاسیک جای خود را به ساختارهای چندپاره می‌دهد. زمان و مکان در هم می‌شکنند و داستان‌ها از مسیرهای غیرمنتظره عبور می‌کنند.
نمونه شاخص: فیلم Pulp Fiction ساخته کوئنتین تارانتینو که زمان را به‌صورت نامتعارف و درهم‌ریخته روایت می‌کند.

۲. بینامتنیت و ارجاع به دیگر آثار

فیلم پست‌مدرن اغلب درباره‌ی خودِ سینما حرف می‌زند. پر است از ارجاع، نقل قول و بازسازی صحنه‌های معروف از فیلم‌های گذشته.
مثلاً در Kill Bill از تارانتینو، می‌توان ردپای فیلم‌های سامورایی ژاپنی، وسترن اسپگتی، فیلم‌های هنگ‌کنگی و حتی انیمه را دید.

۳. آمیختگی ژانرها

پست‌مدرنیسم با مرزهای ژانر مخالف است. کمدی، درام، اکشن، فلسفه و سوررئال در یک فیلم با هم تلفیق می‌شوند.
فیلم The Big Lebowski ساخته برادران کوئن، هم یک کمدی است، هم فیلم کارآگاهی، هم نقدی بر جامعه مصرف‌گرای آمریکایی.

۴. خودآگاهی و بازی با تماشاگر

فیلم‌های پست‌مدرن گاهی خود را افشا می‌کنند؛ یعنی به تماشاگر یادآور می‌شوند که «این فقط یک فیلم است».
در Adaptation اثر اسپایک جونز، نویسنده‌ای در حال نوشتن فیلم‌نامه‌ی همان فیلمی است که ما داریم می‌بینیم یک بازی درونی بی‌پایان میان واقعیت و بازنمایی.

۵. فقدان قطعیت و معنا

در جهان پست‌مدرن، حقیقتی مطلق وجود ندارد. هرچیزی نسبی و وابسته به نگاه است.
فیلم Mulholland Drive از دیوید لینچ، با شکستن منطق روایی، مرز بین رؤیا و واقعیت را محو می‌کند و مخاطب را در تردید رها می‌سازد.

 

 

ریشه‌های فلسفی و فرهنگی

پست‌مدرنیسم بازتابی از تحولات فکری قرن بیستم است — اندیشه‌هایی که از نیچه، بودریار، دریدا و لیوتار سرچشمه می‌گیرند.

  • بودریار با نظریه‌ی «شبیه‌سازی و وانمودگی» می‌گوید: در جهان امروز، ما نه واقعیت بلکه «تصاویرِ واقعیت» را تجربه می‌کنیم.
  • دریدا مفهوم «واسازی» را مطرح می‌کند؛ یعنی هر متن یا تصویر را می‌توان به بی‌نهایت شکل تفسیر کرد.

سینمای پست‌مدرن دقیقاً همین ایده‌ها را به زبان تصویر ترجمه می‌کند.

 

 

کارگردانان برجسته‌ی پست‌مدرنیسم

  • کوئنتین تارانتینو با تلفیق ژانرها و روایت‌های غیرخطی (Pulp Fiction, Kill Bill, Inglourious Basterds)
  • دیوید لینچ با جهان‌های کابوس‌وار و رویاگونه (Blue Velvet, Mulholland Drive)
  • کریستوفر نولان با ساختارهای ذهنی و بازی با زمان (Inception, Memento, Tenet)
  • پل توماس اندرسن با شخصیت‌های چندوجهی و روایات چندخطی (Magnolia, Boogie Nights)
  • برادران کوئن با طنز سیاه و شکست قواعد ژانر (Fargo, The Big Lebowski)

 

 

نمونه‌های شاخص از سینمای پست‌مدرن

  • Pulp Fiction (1994) کوئنتین تارانتینو
  • Mulholland Drive (2001) دیوید لینچ
  • Fight Club (1999) دیوید فینچر
  • The Truman Show (1998) پیتر ویر
  • Inception –(2010) کریستوفر نولان

 

تأثیر بر سینمای ایران

گرچه مفهوم پست‌مدرنیسم در سینمای ایران کمتر به شکل مستقیم به‌کار رفته، اما آثار برخی فیلم‌سازان نشانه‌هایی از آن را دارند:

  • عباس کیارستمی با درهم‌آمیختن مرز مستند و داستانی )کلوزآپ، طعم گیلاس(
  • پرویز شهبازی در روایت‌های چندلایه‌ی روان‌شناختی
  • مانی حقیقی در فیلم‌هایی چون پذیرایی ساده و اژدها وارد می‌شود! که با قواعد واقع‌گرایی بازی می‌کنند.

 

 

نتیجه‌گیری

سینمای پست‌مدرن بیش از آن‌که به دنبال پاسخ باشد، پرسش می‌آفریند. این سینما، جهان را نه همچون حقیقتی واحد، بلکه همچون شبکه‌ای از تصاویر، روایت‌ها و توهمات می‌بیند.
در عصر رسانه‌های دیجیتال، شبکه‌های اجتماعی و هوش مصنوعی، پست‌مدرنیسم از همیشه زنده‌تر است؛ چون ما در دنیایی زندگی می‌کنیم که مرز واقعیت و خیال هر روز کم‌رنگ‌تر می‌شود.

 

تهیه و تنظیم: حسین جمالیان